یـــاد ِ مـَست ِ او
یـــاد ِ مـَست ِ او
آن ناز ِ ناز کار، که چون دلبری کند
ما را به تشنه کامی خود رهبری کند
موسای روزگاری وُ عیسای هر زمان
پیش تو کیست، دعوی پیغمبری کند
تو از تمام آیـنـــه-ها دلـــربـــا-تـــری
کو آن که، با تو داعیه-ی همسری کند
خورشید، ادعای تکلم نمی-کند
جایی، که چشم های تو روشنگری کند
مرغ دلم، به یاد تو تا عرش می پرد
وقتی که یاد شعر و زبان ِ دَری کند
آن کس که تا جناب خدا پـَــر کشیده است
ای کاش، یاد این دل نیلوفری کند
دکتر اخلاق آهن
http://akhlaghahmad.blogfa.com/post-2.aspx
« تهیه وَ تدوین : عـبـــد عـا صـی »